۱۶ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۱
کد خبر: ۶۰۰۰۸۲

یادداشت | گام دوم آزادی

یادداشت | گام دوم آزادی
اگر خروجی عدالت، منجر به تامین آزادی‌های مردم نشود و گروه‌های قدرتمند با سیطره بر مردم ضعیف آن‌ها را محدود و تحت فشار قرار دهند، عدالت‌طلبی به سرانجام خود نرسیده است.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، استقلال و آزادی، یکی از مطالبات به حق ملت ایران بوده است. گوهری که در دوران شاهنشاهی از مردم سلب شده بود و طاغوت با ذلت در برابر مستکبرین وابستگی و با فشار و اختناق علیه ملت، استبداد را به ملت تحمیل کردند.

پیروزی انقلاب اسلامی، و انتخاب جمهوری اسلامی توسط مردم، پوسته ضخیم وابستگی و اختناق را در هم شکست و راه برای رسیدن به موهبت استقلال و آزادی باز نمود. اینک پس از چهل سال، باید وضعیت آزادی و استقلال کشور را بازبینی کرد تا مشخص شود در این مسیر چه میزان توفیق به دست آمده و چه مقدار با شرایط مطلوب و آرمانی فاصله وجود دارد.

رهبری معظم در بیانیه گام دوم، به طور اجمال این ارزیابی را بیان داشته‌اند و بر نخبگان و صاحب‌نظران است تا تفصیل آن را به طور دقیق و عالمانه تبیین نمایند.

بند پنجم این بیانیه به طور خاص به بحث آزادی و استقلال می‌پردازد و همانگونه که رهبری معظم بار‌ها تاکید داشته‌اند، کنه استقلال نیز برگشت به آزادی دارد «استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرت‌های سلطه‌گر جهان است».

مهدی عامری//یادداشت | گام دوم آزادی

تعبیر رهبری در این بیانیه از آزادی و استقلال از تعابیر عمیق و دقیقی است که نشان می‌دهد رهبر انقلاب چه نگاه والا و بلندی به این واژه دارد طبق اندیشه ایشان «این هر دو از جمله ارزش‌های اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه الهی به انسانها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومت‌ها به مردم نیستند. حکومت‌ها موظّف به تأمین این دو اند.»

آزادی و حریت برگشت به نوع نگرش به انسان دارد و آنان که از بن جان به کرامت انسانی اعتقاد دارند، لازمه زندگی کریمانه را آزادی او می‌دانند. از این جهت آزادی یکی از ارزش‌های مهم اسلامی در تفکر عالمان راستین شیعه است.

حضرت امام نیز دقیقا همین دیدگاه را نسبت به آزادی دارد و به عقیده ایشان حاکمان جامعه حق ندارد منت اعطای آزادی را سر مردم بگذارند. ایشان در ۱۰ خرداد ۱۳۵۷ در انتقاد از بیان برخی جملات که از دربار طاغوت بیرون آمده بود، موضع شدیدی اتخاذ کرده و می‌فرماید: «این چه وضعی است که در ایران هست؟ این چه آزادی است که اعطا فرموده‌اند آزادی را؟! مگر آزادی اعطا شدنی است؟! خود این کلمه جرم است. کلمه اینکه «اعطا کردیم آزادی را» این جرم است. آزادی مال مردم هست، قانون آزادی داده، خدا آزادی داده به مردم، اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم. «اعطاکردیم» چه غلطی است؟ به تو چه که اعطا بکنی؟ تو چه کاره هستی اصلش؟ «اعطا کردیم آزادی را بر مردم»! آزادی اعطایی این است که می‌بینید. آزادی اعطایی که آزادی- حقیقتاً- نیست، این است که می‌بینید. برای این است که مردم را اغفال کنند.»

ایشان چند ماه بعد در ۱۹ مهر ماه همان سال نیز به همین رویکرد تاکید می‌ورزند: «این‌ها دارند حقوق اولیه بشریت را مطالبه می‌کنند. حق اولیه بشر است که من می‌خواهم آزاد باشم، من می‌خواهم حرفم آزاد باشد، من می‌خواهم مستقل [باشم]، من می‌خواهم خودم باشم. حرف ما این است. این حرفی است که در هر جا شما بگویید، همه از شما می‌پذیرند؛ و ما همه موظفیم که به دنبال این مطلب باشیم.»

دقت در فرمایشات حضرت امام نشان می‌دهد، آزادی شبیه حیات و اختیار از جانب خدا به بشر هبه شده است و از حقوق اولیه هر انسانی است. کسانی که مدعی هستند به بشریت آزادی داده‌اند در واقع آزادی انسان را سلب کرده و با تعدی و «تقابل در برابر اخلاق و ارزش‌های الهی و حقوق عمومی» او را اسیر و وابسته کرده‌اند! آنچه امروز از غرب به عنوان آزادی به مردم جهان رسیده است همین نوع نادرست آزادی است که به تعبیر حضرت امام در واقع اصلا آزادی نبوده و به محدودیت‌های بیشتر بشر منجر شده است.

انقلاب اسلامی ایران، به واقع به تامین آزادی حقیقی انسان‌ها نظر داشته که ثمره آن کمال دنیوی و معنوی است و روشن است امروز با این آرمان متعالی فاصله قابل توجهی وجود دارد.

اگر آزادی، حق انتخاب و «حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه» تعریف شود، روشن است که این آزادی باید در بستر عدالت و عدم تبعیض تحقق یابد. در جامعه‌ای که ظلم و نظام طبقاتی وجود داشته باشد بدیهی است حق انتخاب و تصمیم‌گیری از عده‌ای سلب می‌شود.

افرادی که برای تامین معاش خود با مشکل مواجه هستند و برای استیفای حقوق خود و دادخواهی در برابر ظلم با ترس و مشکل روبرو می‌شوند، نمی‌توانند به خوبی حق انتخاب و تصمیم‌گیری داشته باشند!

در جامعه‌ای که عدالت کم فروغ باشد، حق انتخاب سرمایه‌داران و پول‌داران و متنفذان بیشتر خواهد بود و محرومین و مستضعفین ناچارند در محدوده آزادی آن‌ها زندگی کنند تا لقمه نانی و اندک مقام و آبرویی بدست آورند! برای نمونه امروز جوانان بسیاری برای انتخاب شغل، مسکن، همسر، تحصیل، تفریح و..   آزادی ندارند، چرا که شرایط جامعه به سمتی سوق پیدا کرده که کمبود‌های مالی و تبعیض‌های به وجود آمده، در بسیاری از موارد تنها یک انتخاب را در مقابل افراد قرار می‌دهد که فرد از روی جبر و اکراه حاضر به آن‌ها تن دهد!

مهدی عامری//یادداشت | گام دوم آزادی

تامین آزادی مردم وظیفه حکومت است و در این مسیر قوه قضاییه نقش بسزایی دارد. قوه قضاییه ضمن آنکه باید مراقب باشد مانعی در برابر اندیشیدن افراد جامعه نباشد باید تلاش کند این حق الهی را برای مردم تامین کند. خوب است کارشناسان امر در محفلی تخصصی و البته آزادانه به نقادی عملکرد دوره اخیر قوه پرداخته و مسئولین قوه نیز پاسخگو باشند که برای تامین آزادی مردم چه اقداماتی انجام داده‌اند؟

وقتی کسانی به صرف مشهور بودن و ارتباط با مقامات عده‌ای حق ویژه برای خود قائل هستند و دایره انتخاب و تصمیمات خود را وسیعتر از سایرین می‌دانند، اگر دستگاه‌های نظارتی و قضایی برخورد مناسبی با آن‌ها نداشته باشند و این تفکر به تدریج در بین این افراد شیوع  پیدا کند به یقین مانعی بزرگ در برابر آزادی مردم شکل گرفته است.

اگر شهرت و ثروت و مکنت سبب شود که افرادی، هر فساد، اهانتی و خلافی را با خیال راحت مرتکب شوند و در گفتار و رفتار کاملا رها باشد، اما محرومین و ضعفا به دلیل نداشتن ثروت و قدرت، از نقد و بیان هراس داشته باشند به طور قطع دستگاه‌های دولتی در تامین آزادی موفق عمل نکرده‌اند.

در گام دوم انقلاب اسلامی باید در میان نیرو‌های انقلابی به موازات، گروه‌هایی که عدالتخواهی و عدالت‌طلبی را پیگیری می‌کنند، گروه‌های آزادی‌خواه نیز شکل گرفته و تامین آزادی اصیل و حقیقی را از مسئولین مطالبه کنند و در برابر کسانی که نسخه بدلی از آزادی به مردم ارائه می‌دهند، با تبیین صحیح آزادی از منظر اسلام و رهبران انقلاب، مردم را در تامین آزادی‌های اساسی یعنی آزادی اندیشه و آزادی بیان و قلم و آزادی‌های اجتماعی و سیاسی یاری نمایند. در این صورت است که به تعبیر شهید بهشتی یک ملت می‌تواند نقش موثر و خلاقانه در اداره جامعه داشته باشد.

اگر خروجی عدالت، منجر به تامین آزادی‌های مردم نشود و گروه‌های قدرتمند با سیطره بر مردم ضعیف آن‌ها را محدود و تحت فشار قرار دهند، عدالت‌طلبی به سرانجام خود نرسیده است.

اصولا مردمسالاری، با رسمیت شناختن آزادی‌های مردم محقق می‌شود، اگر همان گونه که رهبر انقلاب فرمودند و  در سیره عملی شان نیز یافت می‌شود، سایر مسئولین نیز به مردمسالاری اعتقاد دارند، باید با تامین آزادی، بر تقویت مردمسالاری و جمهوریت نظام بکوشند. تحقق واقعی مردم سالاری در داشتن حق انتخاب سرنوشت، دخالت مردم در تصمیم گیری‌ها و نقش‌آفرینی فکر و سخن و عمل آن‌ها در اداره جامعه صورت می‌پذیرد.

از این رو جا دارد بزرگان حوزه و دانشگاه این بخش اساسی گام دوم را از قلم نیندازند و در بحبوحه بحث‌های سیاسی و جناحی، این مهم دچار غفلت نگردد./918/ی702/س

مهدی عامری

ارسال نظرات